به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو

ساخت وبلاگ
می‌توانی لبخندی بزنی و درست وسط ابروهای من ماشه را بکشی! یا بکارت سکوتی باشی که از دهان من آتش می‌گیرد روایتی از پیله‌ای که تن به پروانگی نمی‌دهد تا حماسه‌ی شمع، خودسوزی ابلهانه‌ای بیش نباشد   می‌توانی هرگز نبوده باشی که هرگز ندیده باشمت تا غزل‌های عاشقی ناگفته بمانند که هرگز غزلی عاشقانه نشده باشی تا سهم من از این همه روایت دشنه‌ی پدر در پهلو یا تیر سرنوشت در پاشنه‌ام باشد   می‌توانی نباشی تا هر کلمه‌ای تراژدیِ خاموشی باشد بر کتیبه‌ای شاعر:علیرضا راهب به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو دنبال می کنید

برچسب : علیرضا راهب,علیرضا راهب شاعر,عليرضا راهب,علیرضا راهب شعر,علیرضا راهب مازندرانی,علیرضا راهب متولد,علیرضا راهبر,علیرضا راهب خواننده,بیوگرافی علیرضا راهب,اشعار علیرضا راهب, نویسنده : abestpoemes1d بازدید : 43 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 2:28

دیشب  گره از  زلف تو   وا   کردم و  رفتم       دیوانه ای  از بند رها  کردم و رفتم دل حلقه ی گیسوی تو بر گردن خودداشت    از گردنش این سلسله وا کردم و رفتم تا  موی  تو   را  باز  پریشان  نکند  باد          بسیار سفارش به صبا کردم و رفتم صد جور به من کردی و من هیچ نگفتم         جز آن که به جان تو دعا کردم و رفتم میسوزم ازین شعلهء جان سوزکه خودرا       از عشق تو انگشت نما کردم و رفتم خضرازپی لعل توهمی گشت ومن اورا          دلخوش به کفی آب بقا کردم و رفتم ای بس که چوپروانه پی لعل توگشتم          تاجان خودای شمع فدا کردم و رفتم با ناله و  فریاد خود  ای لال به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو دنبال می کنید

برچسب : یوسف بخشی خوانساری,يوسف بخشي خوانساري,اشعار یوسف بخشی خوانساری,دیوان یوسف بخشی خوانساری,زندگینامه یوسف بخشی خوانساری, نویسنده : abestpoemes1d بازدید : 29 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 2:28

با خود می اندیشم که آیا بار دیگر باز می آید   یا عمر من روزی اگر برگشت تا ان روز می پاید؟   گیرم که باز امد ولی آیا کدام افسون تواند بود   تا جای پای سال های رفته را از چهره بزداید؟   ترسم مرا در بارش این برف نا هنگام نشناسد   یکباره در خود بشکند ناباورانه دست و لب خاید   بر گیرد از تن جامه پندار را در تلخی باور   خواهد خطوط یاس را با طرح لبخندی بیاراید   " این برف را دیگر سر باز ایستادن نیست..." می پرسد   دستان زالی کو که این برفینه موها را بپیراید   با پای سربی سال های انتظار الود اگر طی شد   ایا زمان ـ این ادمی خوار سترون خو ـ چه می زاید   جز یادی ان هم دور و مب به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو دنبال می کنید

برچسب : علیرضا طبایی,عليرضا طبايي,اشعار علیرضا طبایی,شعر علیرضا طبایی,شعرهای علیرضا طبایی, نویسنده : abestpoemes1d بازدید : 40 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 2:28

بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
چرا صدایم کردی
چرا ؟
سراسیمه و مشتاق
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان
که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت
و عصر
عصر والیوم بود
و فلسفه

شاعر:حسین پناهی

به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو...
ما را در سایت به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو دنبال می کنید

برچسب : حسین پناهی,حسین پناهی شعر,حسین پناهی سلام خداحافظ,حسین پناهی وصیت نامه,حسین پناهی دکلمه,حسین پناهی دانلود,حسین پناهی مکه,حسین پناهی مادر,حسین پناهی این بود زندگی,حسین پناهی کیست, نویسنده : abestpoemes1d بازدید : 35 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 2:28

اگر می دانستم به کسی پاسخ میدهم که هماره به جهان باز می گردد، این شعله از سوختن باز می ایستاد. ـ لیکن چون هیچ کس زین اعماق زنده باز نمی گردد هرگز، ـ اگر آنچه بشنیده ام صادق است، بی هیچ ترسی از رسوایی پاسخت خواهم گفت. [«دوزخ»، دانته] ـ   بگذار برویم پس، من و تو، ـ آن دم که غروب گستریده بر آسمان چون بیماری بیهوش روی تخت؛ ـ بگذار برویم، از میان خیابان های نیمه متروک، ـ انزوای پر همهمه ی شب های بیخوابی در هتل های ارزان یک شبه و رستوران های خاک اره پوشیده با پوسته های صدف: ـ خیابان هایی که چون نشانوند ملالت بارِ قصدی خائنانه تو را به پرسشی جان فرسا هدایت می کند . به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو دنبال می کنید

برچسب : توماس استرنز الیوت,تامس استرنز الیوت, نویسنده : abestpoemes1d بازدید : 39 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 2:28

پاییز بود!

وبوی خرماهای گندیده

تفس های مان را بیمارمی کرد!

ماصدای مان رادر زوزه ی گرگان وبع بع میشان

گم کرده بودیم...

ویادمان رفته بود

نخل ها بامهر

هیچ گاه آشتی نمی کنند...

بین من و خروارها درس سوء تفاهم پیش آمد

پاهای من در خارشترهای جنوب
تاول زده بود

وچوپان دروغگو تاغروب هرروز

باز!!

فریاد کمک سرمی داد.

شاعر:موسی روستایی

به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو...
ما را در سایت به صرف یک دسر بعد ازمرگ تو دنبال می کنید

برچسب : موسی روستایی, نویسنده : abestpoemes1d بازدید : 64 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 2:28